قرص یا شربت متادون یکی از روش ها یا دارویی برای ترک اعتیاد است که در کلینیک های ترک اعتیاد بهزیستی به بیماران داده میشود.
دوز این دارو برای هر بیمار وابسته به اعتیاد متفاوت بوده و با توجه به مقدارمصرف، نوع مخدر مصرفی، طول دوران مصرف و... توسط پزشک مشخص و تجویز میشود.
گرچه متادون در دوران ترک اعتیاد نیازهای بیمار را برطرف میکند و علائمی مثل درد، رعشه،بی قراریوخماری، ندارد اما جایگزین مناسبی برای ترک نیست چرا که متادون وابستگی زیادی دارد و اکثر بیمارانی که به متادون روی می آورند دوباره به آن معتاد میشوندوبه عوارش بسیار بدتری دچار می شوند.
در ارتباط با متادون مطالب بی شماری از سوی متخصصین و پزشکان در فضای مجازی وجود دارد که پرداختن مجدد به آن جایز نیست و آنچه مرا به شوق نوشتن در خصوص این دارو ترغیب میکرد استفاده صحیح از این دارو است که متاسفانه این مهم نادیده گرفته شده بود.
برای استفاده صحیح از این دارو توجه داشته باشید که طبق توصیه پزشک دوز مصرفي به طور کامل استفاده شود. بعضی بی ماران به دلیل خستگی از بیماری اعتیاد تلاش میکنند نیمی از مقدار تجویز شده را بخورند که این کار فقط موجب بالاتر رفتن دوز تعیین شده میشود.
پس از صرف دارو به مدت یک ساعت یا بیشتر از خوردن چای، قهوه و... خودداري شود و ترجیحا بهتر است با آب سرد میل شود.
ریختن یک قاشق چای خوری آبلیموی تازه در آب کمک شایان توجهی به تاثیر دارو در بدن بیمار دارد.
در پایان ذکر این مورد را یادآور میشوم که مصرف بیش از ده سی سی شربت در یک نوبت موجب مسمومیت شدید شده و تحت هیچ شرايط توصیه نمیشود.
اين مطلب صرفاً يك نقد هنري بوده و هيچگونه
خط و ربط سياسي نداشته و ندارد.
حدود دو سال است كه از حضور يك شبكهي جديد ماهوارهاي نميگذرد كه توانسته مخاطبين بسياري را با خود همراه كرده، مورد توجه قرار گرفته، با اقبال عمومي مواجه شده و از رقيب خود شبكه (pmc) به سادگي سبقت بگيرد. اغلب شبكههاي ماهوارهاي كه براي ايرانيان طراحي و اجرا ميشوند متأسفانه از ابتدا به سودآوري و جذب اسپانسر پرداخته و براي تهيهي برنامهها از افراد غير متخصص استفاده ميكنند، اما برخلاف ديگر شبكههاي ماهوارهاي، من و تو نشان داد كه با سود بردن از تهيه كنندگان و عوامل كاردان و متخصص، علايق و سلايق مخاطب ايراني را ميشناسد و با برنامهاي هدفمند در راستاي اهداف خود پيش ميرود. شبكه من و تو با ساخت و توليد برنامهي آكادمي گوگوش در سال گذشته مخاطبين بسياري را با خود همراه كرد. «آكادمي گوگوش» كه برگرفته از برنامهي «امريكن ايدل» آدابته شده بود، سهم بسزايي در همراه شدن مخاطبين با «من و تو» داشت. شبكههاي زيادي اقدام به طراحي و ساخت چنين برنامهاي كردند اما هيچكدام به اندازهي شبكه من و تو موفق نبودند؛ چراكه تفاوت كپي برداري و آدابته را ندانسته و همچنين همانطور كه در بالا اشاره شد، از عوامل حرفهاي سود نميبرند. حضور چهرهي شاخص و اسطورهاي چون گوگوش و آهنگسازان برجسته و موفق همچون هومن خلعتبري و بابك سعيدي در آكادمي تأثير فراواني در جذب مخاطب برنامه دارد و همراه كردن مخاطب براي رأي نهايي و انتخاب خوانندهي برتر، بي شك حمايت بينندگان را به همراه خواهد داشت.
«بفرماييد شام» دومين برنامهي موفق و جذاب من و تو است كه در همراه شدن مخاطب با شبكه نقش بسزايي دارد. بفرماييد شام، عنوان يك مسابقه آشپزي است كه چهار شركت كننده، ميهمان هم شده و به آشپزي يكديگر امتياز ميدهند. مسابقههاي آشپزي بارها و به طرق مختلف در شبكههاي داخلي و ماهوارهاي مورد استفاده قرار گرفته است اما هيچ كدام به اندازهي بفرماييد شام، مورد توجه بيننده قرار نگرفته است؛ چراكه در اين مسابقههاي تلويزيوني تنها به موضوع آشپزي پرداخته و از ديگر جذابيتها بيبهره است. تهيهكنندگان برنامه به اين مهم اهميت نميدهند كه مخاطب از طعم و بوي غذاي تهيه شده مطلع نبوده و طبيعتاً جذب برنامه نميشود. اما در بفرماييد شام طراح مسابقه كوشيده است براي همراه كردن بيننده از ترفندها و جذابيتهاي مختلف سود برد. رفتن به منزل ديگران، سرك كشيدن به مسايل خصوصي، بررسي شخصيت، اخلاق و رفتار آنان و از طرفي نحوهي آشنا شدن آنان با ديگران (ميهماني دادن، دوستي، دعوا، قهر و آشتي) از شگردهاي برنامه است كه براي مخاطب بسيار جذاب است و گاه در برخي برنامهها بيننده با مسابقه دهندگان چنان ابراز همذات پنداري كرده كه در اينترنت و فيس بوك اعتراض و احساس خود را ابراز ميكند. برانگيختن حس همذات پنداري از اصول و تكنيك نويسندگي بوده و هميشه دغدغهي نويسندگان چه در داستان، نمايشنامه، فيلمنامه و ... بوده كه در همراه شدن مخاطب با اثر نقش بسزايي دارد كه تهيهكننده و طراحان برنامه بفرماييد شام به سادگي از اين تكنيك سود ميبرند و مخاطبين فراواني را با خود همراه ميكنند.
بهرحال «من و تو» از ابتداي حضور ثابت كرد كه همراه با يك گروه هنرمند، متخصص و حرفهاي نبض جامعهي ايراني را ميشناسد و با توجه به علايق، سلايق و نياز مخاطب ايراني به تهيه و ساخت برنامه ميپردازد و برخلاف برخي شبكههاي ماهوارهاي كه تنها ادعاي فرهنگ سازي و ترويج آن را دارند و به قول مجري شبكه ايرانيان «اگر حرفي براي گفتن نداريد، چرا شبكه ميزنيد؟» فرهنگ سازي و شعور ايراني را ملعبهي اهداف سودجويانهي خود كرده و فقط به سودآوري، تيزر تبليغاتي و جذب اسپانسر ميانديشند. پس از پخش پانزده دقيقه فيلم (آنهم بدون پرداخت حق كپي رايت) چهل و پنج دقيقه تيزر تبليغاتي پخش ميكنند.
بيشك تأمين مالي و بودجه براي بقاي هر شبكهاي ملزم و ضروري است و از دغدغههاي مديران و مسئولان هر شبكهاي است. حتي شبكههاي صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران با وجود آنكه از مزاياي دولتي بودن استفاده ميكنند نيز دغدغهي جذب تيزر تلويزيوني دارند چه رسد به شبكههاي ماهوارهاي كه تمام هزينههاي خود را بايد از پخش تبليغات به دست آورند. «من و تو» نيز از اين قاعده مستثني نيست و بايد براي بقا و حيات خويش اين مهم را بر خود ملزم بداند. اما تفاوت شبكه من و تو با ديگر شبكههاي فارسي ماهوارهاي در اين است كه مديران شبكه هوشمندانه، ابتدا در جذب مخاطب ميكوشند، نه اسپانسر و همواره با تهيه و پخش برنامههاي اصولي و مورد توجه مخاطب ايراني، عادت «من و تو» ديدن را ترويج ميدهند و سپس اقدام به گرفتن و جذب تيزر تلويزيوني ميكنند. در واقع صاحبان كالا را تشنهي پخش تيزر تبليغاتي نگه ميدارند و شايد براي پخش پنج ثانيه تبليغات يك كالا، هزينهاي چند برابر ديگر شبكهها كه همان كالا را در پانزده دقيقه تبليغ كردهاند، طلب كنند و صاحبان كالا با رضايت خاطر بيشتر هزينهها را بپردازند؛ چراكه اولاً كالاي آنان در يك شبكهي حرفهاي و به صورت اصولي در كمتر از پنج ثانيه به مخاطب معرفي شده و دوماً مخاطب بيشتري با كالاي آنان آشنا گرديده است.
در مطلبي، دست اندركاران شبكه من و تو را بهايي معرفي كرده و اتهامهاي بيشماري را به مجريان و تهيهكنندگان برنامه نسبت داده بودند كه از نظر اخلاقي صحيح نبوده و شايد تهمت و ناروا نيز به شمار آيد. اينكه مذهب و اعتقادات يك مجموعه را زير سؤال ببريم اگرچه آسان است، اما از نظر اخلاقي شايسته نيست و اينكه بگوييم شبكه من و تو را نبينيد چون مديران آن بهايي هستند، مصداق اين است كه از اختراع و نيروي برق امتناع كنيم چرا كه اديسون مسلمان نبوده است. ما نيز از برنامهها و اطلاعاتي كه تهيه كنندگان من و تو تا آن جا كه به حريم اصول و عقايدمان تلنگري وارد نشود، استفاده كرده و همواره آرزوي توفيق روزافزون براي آنان را داريم.
لازم به ذكر است نقد فوق صرفاً يك نقد هنري بوده و اينجانب در خصوص هر گونه خط و ربط سياسي، مذهبي شبكه من و تو بياطلاع بوده و هيچگونه اطلاعات سياسي نداشته و ندارم.
محرم، ماهی سرشار از فضاهای دراماتیک با ساختارهای ناب زیبا شناسانه است که لحظه لحظهی آن میتواند درامهای بی نظیری شود که فارغ از یک واقعهی تاریخی به آثاری پر مخاطب و ماندگار تبدیل شود.
واقعهی عاشورا چنان شگرف و تأثیر گذار است که حتی در سطح یک روایت تاریخی قلب هر شنوندهای را به درد میآورد و فارغ از هر نوع پرداخت هنری به سادگی مفهوم خود را القاء میکند.
ماجرای کربلا، حر ابن ریاحی، مسلم ابن عقیل، طفلان مسلم و دیگر سرگذشتها از چنان شخصيتهاي قدرتمندی برخوردار است که پرداختی هنرمندانه میتواند آثاری ماندگار و برجسته در قالبهای شعر، داستان، فیلم و نمایش ارائه دهد.
برخی به اشتباه جذابیتهای محرم را ریشه در مذهب میدانند و میپندارند واقعهی عاشورا صرفاً برای مسلمین تأثیر گذار است و نمیتواند فراتر از مرز جهان اسلام مخاطب داشته باشد.
نگاهی بی طرف به هر کدام از وقایع محرم گویای این واقعیت است که محرم و عاشورا قصهای تراژیک پر از لحظههای دراماتیک است که نه تنها در حد و مرز مذهب بلکه به عنوان یک اثر شاخص انسانی در سطح جهان میتواند مطرح شود. به عنوان مثال سیر تحول «حر ابن ریاحی» با آن کنش و واکنشهای نمایشی چیزی از آثار بزرگ و ماندگار کلاسیک جهانی کم نمیآورد.
آدابته کردن موضوعات محرم و به رشتهی تحریر در آوردن آن در قالبهای شعر، داستان، فیلم و نمایشنامه با پرداختی هنرمندانه به سادگی میتواند فرهنگ محرم و عاشورا را بر پهنای گیتی معرف باشد.
بسیاری عاشورا و محرم را در تعزیه و شبیه خوانی جستجو میکنند. تعزیه شیوهای از اجرای واقعهی عاشوراست که بزرگان و نیاکان ما آن را تجربه کرده و نسل به نسل به ما سپردهاند. سالیان دوری است که در ایام محرم در شهرها و روستاها به شیوهی تئاتر خیابانی (پیشتر از آن که تئاتر دنیا با سبک تئاتر خیابانی آشنا شود، تعزیه اجرا میشد و دور از ذهن نیست اگر مدعی شویم تئاتر خیابانی وامدار تعزیه و شبیه خوانی ایرانی است) در جای جای کشور، تعزیه به اجرا در میآمد.
تعزیه خوانی اگر چه نشان از بلاغت و ابداع هنری بزرگان ایرانی است و به عنوان فرهنگی سنتی باید برای نسلهای آینده حفظ شود. اما برای فرهنگی به گستردگی عاشورا کافی نیست. اگر چه هنرمندان بیشماری با ارائهی شیوهی نوینی از نمایش تعزیه با توجه به مردم شناسی، نیازها و دغدغههای جامعه کنونی در تعزیه تغییر و تحول ایجاد کردند اما فرهنگ عاشورا مستعد شکوفائی در دیگر سبک و سیاقهای هنری است و میتواند برای نسلهای آینده و جهانیان علاوه بر نمونهی یک واقعهی تاریخی، مذهبی سرشار از پند و اندرزهای حکیمانه و الگوئی انسانی باشد.

محرم 1387