نقدي بر وبلاگها
وبلاگ صفحهاي از دنياي بيكران و مجازي اينترنت است كه در اختيار كاربراني قرار میگیرد تا از آن در ارتباط با تخصص يا تجربياتشان سود برده و اين تجربيات و تخصص را با ديگران به اشتراك بگذرانند.
در اين ميان وبهايي هستند كه ادب و هنر را به خود اختصاص داده و نويسنده يا نويسندگان آن با نوشتن آثار خودشان و يا آثار برتر هنرمندان محبوبشان از اين فضا سود ميبرند.
با ساعتي وبگردي متوجهي وبلاگهايي میشویم كه نشان از تلاش هنرمندانهي كساني است كه هنر و ادبيات را به خوبي ميشناسند و آثاري در خور توجه و ادبياتي سرشار از واژههاي ناب و موضوعاتي بديع و خلاقانه دارند كه بسيار محترم و قابل تأمل هستند.
از سويي ديگر متأسفانه، به وبهايي برميخوريم كه صادقانه اگر بگويم يا خاطرات لوس و بيمزهي يك عده مرفهي بيدرد است كه به جاي نوشتن در دفترچه يادداشتش، فضاي اينترنت را اشغال كرده و يا اشعاري بيمحتوا و متوني بيسر و ته كه غلط املايي هم از آن ميشود گرفت.
نگارش مطالبي چون: «امروز با دوست پسرم قهر كردم و بابام بهم شك كرده يا دوست پسرم رو با فلاني ديدم، تو رو خدا دلتون برام بسوزه.» واقعاً در اينترنت جايز است؟ مسائلي شخصي در اين حد و اندازه براي خوانندهاي از سراسر ايران يا جهان چه سودي دارد؟
البته نبايد ناديده گرفت كه به روز كردن صفحات وبلاگ و نوشتن ادبياتي شايسته و بايسته، ذهني خلاق را ميطلبد كه فارغ از گرفتاريهاي روزمره فقط بنويسد و بنويسد كه بهترينهايش را در وبش بگذارد كه كمتر امكانپذير است.
از اين رو نويسندگان وب به ناچار براي به روز بودن اشتباه طي طريق كرده و مطالبي كه هيچ محتوايي نداشته و حتي ويرايش هم نشده در وبلاگشان ميگذارند. در حالی که ننوشتن يك مطلب سطحي صرفاً براي به روز بودن بهتر از نوشتن آن است.
واقعاً چه بايد كرد؟ اگر به دنبال نوشتن مطالبي پرمغز و محتوا با ادبياتي نافذ باشيم، به روز بودن را از دست ميدهيم و اگر به روز بودن برايمان مهم باشد، مجبور به نگارش متوني بيارزش خواهيم شد.
برخي از وبلاگها به سادگي و با فكري بديع و خلاقانه، به خوبی از عهدهي اين مهم برآمدهاند. يكي از اين وبها، خاطرات و مسائل روزمرهي يك راننده تاكسي است. اين نويسنده يكي از اتفاقاتي كه در روز بين خودش و مسافران و يا مسائل شهري اتفاق ميافتد، به رشتهي تحرير آورده و هر روز به چالشي جديد ميپردازد.
اولاً هیچگاه با كمبود مطلب مواجه نميشود و هميشه به روز است و دوماً خوانندگان هر روز و شب با اشتياق منتظر خواندن وب ايشان هستند.
در وبلاگ ديگري كه مربوط به عاشقانههاي يك زوج است، مرد، موضوعي از طرف مقابلش را با نامهاي به چالش ميكشد و زن پاسخ ميدهد. گاه براي هم نامه مينويسند و گاه از هم شكوه ميكنند. خواننده، وقتي صداقت وب را احساس ميكند با طرفين به سادگي، هم ذات پنداري كرده و (آنان كه نويسنده هستند ميدانند كه برقراري ارتباط با خواننده و هم ذات پنداري تا چه اندازه مهم است) در حل مشكل و يا هرچه مدّ نظر نويسنده است، كمك ميكنند. به وجود آوردن حس هم ذات پنداري در خواننده، خود به تنهايي براي موفقيت يك وبلاگ گام بزرگي است و مطمئناً چنين وبلاگي از خوانندگان زيادي نيز برخوردار خواهد بود.
سر زدن به وبلاگهاي ديگران و معرفي وب خود اگر چه براي معارفه لازم است اما مطمئن باشيد، جذب مخاطب نخواهد كرد. اگر افزايش تعداد خوانندگان براي وب نويس اهميت دارد بايد با انتخاب موضوعاتي بديع كه همچون دو مثال بالا امكان مانور داشته باشد، مخاطب را با خود به شيوهي سريالي همراه كند. سريالي كه اولاً دغدغهي مخاطب باشد و در ثاني جديد و مهيج باشد.
نكتهي ديگري كه حائز اهميت است، موجز بودن مطلب ميباشد. مخاطب اينترنت چون براي وبگردي هزينه صرف ميكند و وقت برايش بسيار اهميت دارد، از خواندن مطالب بلند پرهيز كرده و ترجيح ميدهد مطالب كوتاه و موجز را بخواند. متني موجز كه بر وي تأثير بگذارد موجب ميشود ادامهي وب را دنبال ميكند. ضمن آنکه خارج از فضاي اينترنت، نويسندگان امروزه ميكوشند مقصود و پيامشان را با المانهايي تصويري و موجز بيان كنند و به قولي نوشتن داستاني كوتاه را به رمان ترجيح ميدهند، چرا كه مخاطب امروز در روزمرهي ماشين و تكنولوژي رغبتي به خواندن رمان ندارد. به عنوان مثال شعري از نهال حيدري در وبلاگم گذاشتهام كه در نهايت سادگي و ايجاز، تأثير زيادي بر مخاطب ميگذارد.
اميدوارم موارد ذكر شده براي شما مخاطب گرامي، مفيد بوده باشد و اگر شما نيز نظري پيرامون مطلب فوق داريد كه ناگفته مانده است، قسمت نظرات را مزين فرماييد.