( به مناسبت جشنوارهی سینمای جوان در سال 1378 در بولتن جشنواره ـ سینما آینده ـ به چاپ رسید )
لومیر ، دوربین و اختراع دستگاه آلو خشک
* جناب لومیر ، از این که چنین دستگاهی ساخته ای راضی هستی ؟
ـ خیر ، اختراع دوربین بزرگترین اشتباه من در طول زندگیام بود . کاش به جای آن وسیله ای طراحی میکردم که آلو خشک را بدون نیاز به مزمزه کردن ، در دهان آب میکرد .
* چرا این قدر عصبانی هستی ؟
ـ عصبانی نباشم ؟ فکرش را هم نمیکردم این چنین شود . فقط میخواستم وسیله ای بسازم که مردم را بترساند و از جیغ کشیدن آن ها وقتی قطار به سویشان میآید لذت ببرم .
* پس تو هم در بچگیات شر بودی ، درست است ؟
ـ تو نه و شما . زیاد صمیمی نشو .
* معذرت میخواهم ، جناب آقای لومیر از این که دوربین اختراعی شما امروزه جهانی شده ، دلخورید ؟
ـ بله آقا جان ، چرا نباشم . پدر من در آمد ، دیگران سودش را میبرند . یکی تایتانیک میسازد و دیگری کلاه قرمزی . وقتی فروش نکرد میگویند بر پدر لومیر لعنت و وقتی خوب فروش کند ، قیافه میگیرند ، تیپ های عجیب غریب میزنند ، نه مصاحبه میکنند ، نه یادی از ما .
* از این که به اختراعت سینما میگویند ، راضی هستی ؟
ـ کدام سینما ، بی نما میگفتند بهتر بود .
* از سینمای آینده چیزی بگویید ......
ـ همهی دلهره ام اینه که این دیگه باب تازه ای نشه تا گور من و پدرم را بلرزاند .
* فیلم کدام یک از کارگردان ها را میپسندی ؟
ـ پسرم ، اسمش چی بود ؟ هان ، آلفرد عزیزم که خیلی دوستش دارم .
* در پایان صحبت خاصی اگر دارید ، بفرمایید .
ـ به این دست اندر کاران سینما بگوئید اگر میخواهند حلالشان کنم ، این قدر پُز ندهند . وقتی برای یک امضاء دادن ابرو بالا میاندازند ، وقتی با شما خبرنگار ها مصاحبه نمیکنند و ناز میآورند ، وقتی که ژست های عجیب و غریب میگیرند ، من در گور میلرزم . این قدر مرا عذاب ندهید . به آن ها بگوئید منی که این دم و دستگاه را اختراع کردم ، مُردم و هیچ کس هم یادی از من نمیکند . وای به حال شما ها .
نظرات شما عزیزان: